ترابر نیوز:
یک نامه امام سرنخی است برای کسانی که گمان دارند قضیه مرحوم آیت الله منتظری یک شبه اتفاق افتاده است.
به گزارش انتخاب، حضرت امام در نامه ای به آقاى منتظرى نسبت به عدم حمایت از سید مهدى هاشمى توصیه کرده و در مورد دسیسه هاى منافقین هشدار می دهند.
در این نامه آمده است:
بسم اللَّه الرحمن الرحیم.
حضرت حجت الاسلام و المسلمین، فقیه عالیقدر، آقاى منتظرى- دامت ایام برکاته
پس از اهداى سلام و تحیت، علاقه این جانب به جنابعالى بر خود شما روشنتر از دیگران است. به حسب قاعده طول آشنایى صمیمانه و معاشرت از نزدیک، مقام ارجمند علمى و عملى شما، مجاهدت با ستمگران و قلدران، و رنجهاى فراموش نشدنى جنابعالى در سالهاى طولانى براى اهداف اسلامى، قداست و وجاهت و وارستگى کم نظیر آن جناب، و بالاتر حیثیت بلندپایهاى که دنباله این امور به خواست خداوند تعالى براى شما فعلًا حاصل است، و احتیاج مبرمى که جمهورى اسلامى و اسلام به مثل جنابعالى دارد، انگیزه علاقه مبرم است. لهذا این حیثیت مقدس باید از هر جنبه محفوظ و مصون باشد. حفظ این حیثیت به جهات عدیده بر شما و همه ماها واجب، و احتمال خدشهدار شدن آن نیز منجز است براى اهمیت بسیار آن.
با این مقدمه باید عرض کنم این حیثیت واجب المراعاة به احتمال قوى، بلکه ظن نزدیک به قطع، در معرض خطر است؛ خصوصاً با داشتن مخالفین مؤثر در حوزه قم، که ممکن است دنبال بهانهاى باشند. این خطر بسیار مهم از ناحیه انتساب آقاى سید مهدى هاشمى است به شما. من نمىخواهم بگویم که ایشان حقیقتاً مرتکب چیزهایى شدند؛ بلکه مىخواهم عرض کنم ایشان متهم به جنایات بسیار، از قبیل قتل، مباشرت یا تسبیباً، و امثال آن مىباشند. و چنین شخصى، و لو مبرا باشد، ارتباطش موجب شکستن قداست مقام جنابعالى است که بر همه حفظش واجب مؤکد است.
آنچه مسلّم است و در آن پاى فشارى دارم رسیدگى به وضعیت و موارد اتهام او است، رسیدگى به خانه تیمى و انباشتن اسلحه، آن هم با پول ملت، به اسم کمک به سازمانهاى به اصطلاح آزادیبخش. اصولًا یک همچو اعمالى بدون دخالت دولت جرم است. و باید ایشان، که صلاحیت این امر را و لو واقعاً براى این سازمانها باشد ندارد و دخالت در حکومت است، جواب بدهد.
این امر قطعى است. و آنچه از شما مىخواهم در رتبه اول پیشنهاد مستقیم شما به دخالت وزارت اطلاعات و رسیدگى به این امور است. و اگر براى شما محذور دارد، به طورى که تکلیف شرعى از شما ساقط است، سکوت است. حتى در محافل خصوصى دفاع از یک همچو شخصى که خطر براى حیثیت شما است و احتمال فساد و خونریزى بیگناهان است سَم قاتل است. باید تمام فعالیتها که به اسم کمک به سازمانهاى به اصطلاح آزادیبخش است قطع شود، و تمام کسانى که در این امور دخالت داشتهاند محاکمه شوند.
و آنچه مسلّم است و مایه تأسف، حسن ظن جنابعالى به اعمال و افعال و گفته ها و نوشته هاست که به مجرد وصول به شما ترتیب اثر مىدهید و در مجمع عمومى صحبت مىکنید و به قوه قضاییه و غیره سفارش مىدهید. و من از شما، که دوست صمیمى سابق و حال من هستید و مورد علاقه ملت، تقاضا مىکنم که با اشخاص صالح آشنا به امور کشور مشورت نمایید، پس از آن ترتیب اثر بدهید، تا خداى نخواسته لطمه به حیثیت شما، که برگشت به حیثیت جمهورى است، نخورد. آزادى بىرویّه چند صد نفر منافق، به دستور هیأتى که با رقت قلب و حسن ظنشان واقع شد، آمار انفجارها و ترورها و دزدیها را بالا برده است. «ترحم بر پلنگ تیز دندان- ستمکارى بود بر گوسفندان».
من تأکید مىکنم که شما دامن خود را از ارتباط با سید مهدى پاک کنید که این راه بهتر است؛ و الّا هیچ عکس العملى در رسیدگى به امر او از خود نشان ندهید که رسیدگى به امر جنایاتِ مورد اتهام حتمى است. سلامت و توفیق جنابعالى را خواهانم.
۱۲ مهر ماه ۶۵ روح اللَّه الموسوی الخمینى (صحیفه امام ،ج۲۰ ،ص۱۳۸-۱۳۶ )
آیت الله منتظری که بود؟
«فکر کردم اگر حقایق را بازگو نکنم به اسلام و انقلاب و امام و مردم خیانت کرده ام.» این جمله ای است که در مقدمه رنجنامه سید احمد خمینی آمده است. فرزند امام نوشته بود: «غرضم این است که ثابت شود جریان توطئه گر طیف مهدی هاشمی با القائات خود، شما را وادار به مواضعی کرده اند که بعضی از گفته های شما چیزی جز خواست دشمنان قسم خورده انقلاب و اسلام نبود.»
منتظری کم شخصیتی نبود. در بین انقلابیون مقبولیت ویژه ای داشت؛ این مقبولیت تا بدانجا بود که از جانب سید احمد آقا قائم مقامی او برای رهبری پیشنهاد شد و مورد اتفاق بسیاری از انقلابیون نیز قرار گرفت. منتظری در سال های انقلاب طعم زندان و شکنجه را چشیده بود. او از تئوری پردازان بحث ولایت فقیه به شمار می آمد و تالیفاتی نیز در این زمینه داشت. به واسطه همین فعالیت های مبارزاتی و انقلابی بود که منتظری در نظر عمده انقلابیون جایگاهی رفیع را به خود اختصاص داد.
امام همان زمان فرمودند: «من ایشان را سالیان درازى است که مىشناسم، ایشان امروز از علماى بزرگ ایران و مورد احترام مردم مسلمان است.» و تاکید کردند: «ایشان ان شاءالله از مراجع بزرگ مىشوند و از آنجا که امروز قدرت تدریس هم دارند مفید فایده هستند، روى این جهت آقاى منتظرى براى مرجعیت باید حفظ شوند.»
امام(ره) در حکم انتصاب آقای منتظری به سمت امام جمعه تهران می نویسند: «بسم اللَّه الرحمن الرحیم. خدمت جناب مستطاب حجت الاسلام و المسلمین آقاى منتظرى- دامت افاضاته. مرحوم مجاهد بزرگوار آقاى طالقانى، پس از عمرى مجاهدت و پاسدارى از اسلام، به رحمت خداوند پیوست و ما را سوگوار کرد. تکلیف پاسدارى از اسلام به عهده همه ماست؛ و من شما را- که مجاهدى بزرگوار و فقیهى عالیقدر مىدانم- براى دژ محکمى که آن فقید سعید پاسدار آن بود انتخاب و منصوب نمودم. نماز جمعه- که نمایشى از قدرت سیاسى و اجتماعى اسلام است- باید هر چه شکوهمندتر و پر محتواتر اقامه شود. ملت ما گمان نکنند که نماز جمعه یک نماز عادى است، امروز نماز جمعه با شکوهمندى که دارد، براى نهضت کوتاه عمر ما یک پشتوانه محکم و در پیشبرد انقلاب اسلامى ما عامل مؤثر و بزرگى است. ملت عظیم و عزیز با شرکت خود باید این سنگر اسلامى را هر چه عظیمتر و بلند پایه تر حفظ نمایند تا به برکت آن، توطئههاى خائنان و دسیسههاى مفسدان خنثى شود. از خداوند تعالى دوام نهضت و عظمت اسلام را خواستارم. ۲۱ شهریور ۵۸٫ روح اللَّه الموسوى الخمینى»
او اما همان کسی بود که امام در وصیت نامه مورخ ۲۹ دی ماه ۵۸ او را به عنوان وصی خودشان در همه امور تعیین کرده بودند.
چه شد که امام مرگ خود را از خدا خواست؟
این همه مدارا و دلسوزی اما راه به جایی نبرد. در رنج نامه سید احمد خمینی چنین می خوانیم: «آیا امام بارها از شما نخواستندکه بیت خود را از عناصر مشکوک پاک کنید؟ آیا کردید؟ وزارت اطلاعات از ترس شما حکم تبعید آقای هادی هاشمی را به عنوان مهره خطرناک، از امام گرفتند بعد که مسایل رو شد و قرار شد آقا هادی را به تهران بخواهند شما او را در منزل خود مخفی کردید و بعد به من گفتید من آقا هادی را از وزرات اطلاعات دزدیدم. شما می دانید که این حرکات برای امام چقدر سنگین بود؟ ولی امام به من فرمودند مصلحت نظام اقتضاء می کند فعلاً کاری نکنیم و به آقای ری شهری پیغام دادند که فعلاً کاری نداشته باشید.»
حضرت آیت الله: نامه های اخیر شما در دفاع از منافقین خیال می کنید کار خودتان بوده است بعداً سخنان آقای مهدی هاشمی را می آورم که چگونه این طیف در طول چند سال کار روی شما موضع شما را به طرف دفاع از منافقین سوق دادند و جنابعالی را به سقوط کامل پیش حزب الله کشیدند. یادتان هست در ملاقات آخر خود با امام شما نیم ساعت حرف زدید و امام سکوت کردند وقتی بلند شدید بروید امام فرمودند: “بیشتر حرف های شما درست نبود، خدا انشاءالله مرا ببخشاید و مرگم را برساند. “
امام تنها همین دو جمله را فرمودند آیا از خود پرسیده اید که چه کردید که امام مرگ خود را از خدا خواسته است و آن را به اطلاع شما رسانده است؟
مدارا آخرالامر هم راه به جایی نبرد تا به نامه تاریخی امام انجامید. نامه ای که پس از آن امام ظرف چند ساعت چندین بار گریستند و بارها فرمودند که لحظه ای از منتظری غافل نیستم ولی چه کنم که مصلحت نظام ایجاب می کرد که ایشان کنار بروند.
در نامه چنین آمده بود:
«با دلى پر خون و قلبى شکسته چند کلمهاى برایتان مىنویسم تا مردم روزى در جریان امر قرار گیرند. شما در نامه اخیرتان نوشته اید که نظر تو را شرعاً بر نظر خود مقدم مىدانم؛ خدا را در نظر مىگیرم و مسائلى را گوشزد مىکنم. از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامى عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرالها و از کانال آنها به منافقین مىسپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبرى آینده نظام را از دست دادهاید.»
دیگر مجالی برای مدارا نبود. امام این بار به صراحت سخن گفتند:«شما در اکثر نامه ها و صحبتها و موضعگیریهایتان نشان دادید که معتقدید لیبرالها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند. به قدرى مطالبى که مىگفتید دیکته شده منافقین بود که من فایدهاى براى جواب به آنها نمىدیدم. مثلًا در همین دفاعیه شما از منافقین تعداد بسیار معدودى که در جنگ مسلحانه علیه اسلام و انقلاب محکوم به اعدام شده بودند را منافقین از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند و مىبینید که چه خدمت ارزندهاى به استکبار کردهاید. در مسئله مهدى هاشمىِ قاتل، شما او را از همه متدینین متدینتر مىدانستید و با اینکه برایتان ثابت شده بود که او قاتل است مرتب پیغام مىدادید که او را نکشید. از قضایاى مثلِ قضیه مهدى هاشمى که بسیار است و من حالِ بازگو کردن تمامى آنها را ندارم. شما از این پس وکیل من نمىباشید و به طلابى که پول براى شما مىآورند بگویید به قم منزل آقاى پسندیده و یا در تهران به جماران مراجعه کنند. بحمداللَّه از این پس شما مسئله مالى هم ندارید.»
امام حتی اجازه اخذ وجوهات را هم از ایشان گرفتند و البته باز هم نصیحت هایی را مطرح کردند:«اگر شما نظر من را شرعاً مقدم بر نظر خود مىدانید- که مسلماً منافقین صلاح نمىدانند و شما مشغول به نوشتن چیزهایى مىشوید که آخرتتان را خرابتر مىکند- با دلى شکسته و سینهاى گداخته از آتش بىمهریها با اتکا به خداوند متعال به شما که حاصل عمر من بودید چند نصیحت مىکنم دیگر خود دانید:
۱- سعى کنید افراد بیت خود را عوض کنید تا سهم مبارک امام بر حلقوم منافقین و گروه مهدى هاشمى و لیبرالها نریزد.
۲- از آنجا که ساده لوح هستید و سریعاً تحریک مىشوید در هیچ کار سیاسى دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد.
۳- دیگر نه براى من نامه بنویسید و نه اجازه دهید منافقین هرچه اسرار مملکت است را به رادیوهاى بیگانه دهند
۴- نامه ها و سخنرانیهاى منافقین که به وسیله شما از رسانههاى گروهى به مردم مىرسید؛ ضربات سنگینى بر اسلام و انقلاب زد و موجب خیانتى بزرگ به سربازان گمنام امام زمان- روحى له الفداء- و خونهاى پاک شهداى اسلام و انقلاب گردید؛ براى اینکه در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف به اشتباه و گناه کنید، شاید خدا کمکتان کند.»
امام از مخالفت خود از همان آغاز با انتصاب آیت الله منتظری به عنوان قائم مقام رهبری سخن به میان آوردند:
«واللَّه قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولى در آن وقت شما را ساده لوح مىدانستم که مدیر و مدبر نبودید ولى شخصى بودید تحصیلکرده که مفید براى حوزههاى علمیه بودید و اگر اینگونه کارهاتان را ادامه دهید مسلماً تکلیف دیگرى دارم و مىدانید که از تکلیف خود سرپیچى نمىکنم. واللَّه قسم، من با نخست وزیرى بازرگان مخالف بودم ولى او را هم آدم خوبى مىدانستم. واللَّه قسم، من رأى به ریاست جمهورى بنى صدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم.»
و در پایان آوردند:«سخنى از سرِ درد و رنج و با دلى شکسته و پر از غم و اندوه با مردم عزیزمان دارم: من با خداى خود عهد کردم که از بدى افرادى که مکلف به اغماض آن نیستم هرگز چشم پوشى نکنم. من با خداى خود پیمان بستهام که رضاى او را بر رضاى مردم و دوستان مقدم دارم؛ اگر تمام جهان علیه من قیام کنند دست از حق و حقیقت برنمى دارم. من کار به تاریخ و آنچه اتفاق مىافتد ندارم؛ من تنها باید به وظیفه شرعى خود عمل کنم. من بعد از خدا با مردم خوب و شریف و نجیب پیمان بستهام که واقعیات را در موقع مناسبش با آنها در میان گذارم. تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام؛ سعى کنند تحت تأثیر دروغهاى دیکته شده که این روزها رادیوهاى بیگانه آن را با شوق و شور و شعف پخش مىکنند نگردند. از خدا مىخواهم که به پدر پیر مردم عزیز ایران صبر و تحمل عطا فرماید و او را بخشیده و از این دنیا ببرد تا طعم تلخ خیانت دوستان را بیش از این نچشد. ما همه راضى هستیم به رضایت او؛ از خود که چیزى نداریم، هرچه هست اوست. والسلام.»
زاویه ها از بی اعتنایی به همین اخطارها شروع شد. مرحوم منتظری در جواب امام می نوشت:«… شما در شناخت سید مهدی که دیگران او را نزد شما به صورت غول خطرناک مجسم کرده اند، اشتباه کردید!»
و این نیز، همه ماجرا نبود…