به گزارش سایت خبری نوسازی ناوگان ;
اندر ماجرای استقلال و استراماچونی که هنوز هم ادامه دارد، یک بار دیگر این راز سر به مُهر آشکار شد که مربی اگر مربی باشد، حتی بدون دریافت حقوق و پاداش و گرفتن دستمزد و پایمزد، کارش را انجام میدهد و بهانه معوقات پرداخت نشده خود را پیش نمیکشد و از یک جریان قدیمی، یک جنجال نوکیسگی، پدید نمیآورد!
همچنین، این نکته هم مورد تأیید مکرر قرار گرفت که بازیکن اگر بازیکن باشد و اگر صاحب استعداد باشد، نه فقط از آقای ماچونی که از هر کس دیگر هم بهترین اسلوب بازی کردن و بهترین اصول تکنیکی و تاکتیکی عمل کردن را، میقاپد و یاد میگیرد! مربیها، مخصوصاً خارجیهایشان، نقش درجه چندمی بیش برعهده ندارند، مربی خارجی کیلویی چنده!
نکته دیگر اینکه معلوم شد علم مربیانه و دانش نوین یعنی باد هوا، یعنی کشک، یعنی حرف مفت و یعنی وسیلهای برای سرکیسه کردن ملت! و ملت ما هم که دل بستهاند به شیوه کیروش و باور آوردهاند به سیستم برانکو و معتقد شدهاند به شیوه تعلیم و تربیت استراماچونی، پس باید ماستشان را بخورند و…
علمزدگی
علم مربیگری توهمی بیش نیست! علم مربیگری، یک دروغ قدیمی است! برای گول زدن ما مردم علمزده!
مربیان، همه از یک کاسه آب میخورند! و همه از یک متد، برای تراشیدن سر کچل ما، استفاده و سوءاستفاده میکنند!
استراماچونی که عددی نیست! گندهتر از او را هم ما کنفت کردهایم و دماغش را به خاک مالیدهایم! امثال بلاژویچ و حتی ایویچ، در این خاک و آب فوتبالخیزش، ایمان از دست دادهاند! استراماچونی که باشد که کم نیاورد!
ما مربیانی داریم بزرگتر از آنچلوتی، فهیمتر از کاپلو، کاربلدتر از ساکی، خلاقتر از تراپاتونی و مرموزتر از مورینیو! ما مربیانی داریم که گواردیولاها باید جلوی پای اینان، بلند شوند و تمامقد تعظیم کنند! مربیانی مثل زیدان و مربیتر از سیمئونه و یورگن کلوپ و بقیه!
آب از آب تکان نمیخورد
اصلاً باید رفت سراغ آن کسی که اول بار، تخم لق مربی خارجی را در دهان «برخی» از خوددباختههای ما کاشت! مگر خودمان چه کم داریم؟ چرا به این زودی قافیه را میبازیم؟ چرا مثل برق، وا میدهیم؟
همین استراماچونی! خداوکیلی چه دارد که بیشتر مربیهای خودمان ندارند؟ استراماچونی چهکار کرده است که ما خودمان نکردهایم یا نمیتوانیم از عهده انجامش برآییم؟
این تیم استقلال را دست هر کسی که بدهید، قهرمانش میکند! و این تیم استقلال، با این نفرات که دارد، با وریا غفوری، با روزبه چشمی، با دانشگر، حتی با یزدانیان و ریگی و کریمی و اسماعیلی و قائدی و دیاباته، بدون مربی هم قهرمان است! بازی استقلال هم فیالذاته و خداداد، همین است! تکنیک و مهارت قائدی، نفوذها و پاسهای وریا، هیکل و بازی با توپ دیاباته و دوندگی و تلاش اسماعیلی! خب شما بفرمایید که استراماچونی چه تاجی به سر استقلال زده است؟ و اگر این آقای پولپرست و پولکی ایتالیایی نباشد، چه اتفاقی رخ میدهد؟
چرا برخی، مربیسالاری و خارجیباوری راه میاندازند؟ منظورشان چیست و هدفشان؟
ماچونی سرآمد بقیه
استقلال هیچ نیازی ندارد نه به استراماچونی طماع، نه به وینفرد شفر دلال، نه به هیچ مربی متفاوتی که اصلاً تفاوتی در کار نیست! همه از یک جنسند! همه از یک تار و پودند! همه با هم در بیسوادی برابرند! شاهد صادق این مدعا، صد نمونه عینی و ۱۱۰ نمونه زنده! خود ماچونی، سرآمد بقیه! ببینید، تیم استقلال بدون او چه شفاف و چه واضح بازی میکند؟ دیگر چه نیازی به خود او؟ به حضور فیزیکیاش چرا باید دل بست؟ این ماجرا، ارزش کالبدشکافی کاملی دارد تا معلوم شود که نباید دچار خودکمبینی باشیم!
همین الان هم، مانچینی در تیم ملی ایتالیا، همان کاری را میکند که استراماچونی با استقلال انجام داد و در پارهای از موارد هم انجام نداد! مثلاً چرا در تیم استقلال گلها را فقط قائدی و فقط دیاباته میزنند؟
خودبزرگبینی، حتی به صورت مرضیاش خیلی هم خوب است! همواره ما میتوانیم، چرا که هنر نزد ایرانیان است و بس، اگر نتوانستیم و اگر نشد، زود صورت مسئله را پاک میکنیم! حل مسئله، کار مهمی نیست کار ما هم اصلاً نمیتواند باشد! تقسیم مربیها به خوب و بد، به ضعیف و قوی، به بادانش و بیدانش، حرف مفتی بیش نیست! تقسیم مربی به خودی و ناخودی، به ایرانی و خارجی! لازم است و کفایت هم دارد! پول توی همین تقسیمبندی است! پول ارزی، پول دلاری! برای مربی ایرانی از خارجی بهتر است!
۱۰ دلیل و ۱۰۰ دلیل که در بازی استقلال باعث میشود در واقع یافت مینشود! چشمها را بشوییم تا جور دیگری ببینیم. مجبوریم!
خبرورزشی/ اردشیر لارودی؛
Let’s block ads! (Why?)